گلابتون و روزهای تابستونی

ساخت وبلاگ

مرداد گرم و پر خاطره از راه رسید ماهی که همه روزهاش منو یاد همسفر رفته میندازه...چه شوقی داشتم از اولین روزش که برای تولدش چی بگیرم و چه جوری سورپرایزش کنم..حس محشری بود که به فنا رفت...

حالا نمیدونم کی براش تولد میگیره و چی بهش کادو میدن..فقط میدونم مرداد هم هیچ فرقی با بقیه ماهها نداره..دیگه فرقی نداره!

سفر شیراز خیلی خوب و به یاد موندنی بود..روز اولش با همکارم رفتیم حافظیه و سعدی و شاهچراغ روز دوم بعد مسابقه خودم تنهایی رفتم باغ ارم و حمام و بازار و مسجد وکیل و نارنجستان قوام و عمارت زینت الملک...

یه روزم رفتیم پشت ارگ کریمخان فالوده بستنی خوردیم

البته یه کمم خسته شدیم توی مسابقات ولی آخرش سوم شدم و خوشحال...

بلاخره بعد چند سال مدال گرفتم...

آخر هفته میخواستم برم ولایت که اونقدر خسته بودم از اتوبوس جا موندم و بعدم برگشتم خونه و البته فرصت خوبی بود برای استراحت...

کتابخونه م حاضر و نصب شد و کلی بهش ذوق میکنم...

امروزم مامان و خواهرم میان که برن شمال سفر با خاله اینا...به منم گفتن بیا حوصله مسافرت دسته جمعی اصلا ندارم..دلم میخواد برم ولایت ببینم چی میشه...

روزهای گرمیه...اما حس خوبی دارم...تو خونه آرومم و همه ش میگم الهی شکر

آخر ماه قراره مامان و بابامو ببرم مشهد..ایشالا...

دفترچه خاطرات گلابتون...
ما را در سایت دفترچه خاطرات گلابتون دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7golabetoon19817 بازدید : 156 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 4:35